به گفته رئیس قرارگاه احیای بینش امر به معروف و نهی از منکر، «قرار است رشتهای در مقاطع ارشد و دکتری به عنوان رشته امر به معروف و نهی از منکر راهاندازی و محتوای درسی در این زمینه تولید شود.» (تابناک ۲۶ مهر ۱۴۰۰) بنا به گفته حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان فارسی، همه رشتهها، از جمله زبانهای خارجی، اسلامیسازی شده و خواهند شد. (تسنیم ۱۳ آبان ۱۴۰۰) فراتر از این که سخن گفتن افرادی با عناوینی مثل «رئیس قرارگاه» از تاسیس رشته ودوره دکتری و کارشناسی ارشد یا سخن گفتن «رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی» از اسلامی کردن زبان انگلیسی و فرانسوی، تحقیر علم و دانشگاه است و این رشتهها و اسلامیسازیها بر تبدیل علم به ایدئولوژی گواهی میدهد، باید دید این گونه اقدامها چه اهدافی را دنبال میکنند و چه کارکردهایی دارند.
پسزمینه اسلامیسازی رشتهها
بحث اسلامیسازی دانشگاهها در دوران خامنهای، از تاسیس نمازخانه و مسجد در دانشگاهها، اخراج دهها هزار دانشجو و استاد ناهمرنگ و مخالف، آویزان کردن پرچم و پارچههای مربوط به محرم در آنها، اِعمال حجاب اجباری، تفکیک جنسیتی، محروم کردن دختران از تحصیل در برخی رشتههای دانشگاهی، و صدها اقدام کوچک و بزرگ دیگر برای درست کردن ظواهر اسلامی در محیطهای آموزشی (در دوران خمینی) فراتر رفت و به تبدیل دانشگاه به مقرهای بسیج با تدفین کشتهشدگان جنگ در محیطهای آموزشی، دادن بورسیههای چند هزارتایی دوره دکتری در خارج کشور به بسیجیان و خودیها و آقازادهها، ستارهدار کردن دانشجویان منتقد، و دو حمله مغولوار به دانشگاهها در سال ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ رسید.
اسلامیسازی دروس و رشتهها در دوران خامنهای ادامه یافت و از تدوین کتب جامعهشناسی اسلامی و روانشناسی اسلامی (و بعد زبان انگلیسی و فرانسوی اسلامی) و تزریق روحانیون به هیئت علمی فراتر رفت. در دهههای ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰، موضوع اسلامیسازی به مبتذلترین سطح، یعنی تاسیس رشتههای دانشگاهی در حوزههای موردعلاقه اسلامگراها مثل مهدویت، حدیثشناسی، طب اسلامی، سلامت معنوی، فقه امنیت، مدیریت اسلامی، مدیریت دانش اسلامی، فقه اقتصاد، تعزیه، خادمی مسجد، مداحی و مانند آنها، و بعد اسلامیسازی زبانهای خارجی رسید. در دو دهه گذشته، هزاران نفر در این رشتهها مدرک کارشناسی تا دکتری گرفتهاند. بخشی از این مدارک را دانشگاههای دوزیست (حوزوی-غیرحوزوی) و از طریق معادلسازی مدارک حوزوی با مدارک دانشگاهی فراهم کردهاند. البته حتی قبل از تاسیس جمهوری اسلامی در ایران نیز بومیگرایان و اسلامگرایان دوران پهلوی رشتههایی مثل فقه اسلامی یا فلسفه اسلامی را در برخی دانشگاههای کشور تاسیس کرده بودند. این روند از سال ۱۳۵۷ در کشور آغاز نشده بود.
عناوین مقامهایی که عنوان «دکتر» دارند اکثرا در همین رشتههای اسلامی یا اسلامیشده کسب شده است. این رشتهها برای کسانی است که حتی با سهمیه و گزینش نمیتوانند به رشتههای پزشکی و مهندسی و علوم پایه راه یابند و حتی حوصله خواندن چند جزوه در علوم انسانی و اجتماعی را نیز ندارند تا مدارک عالی را دریافت کنند. در نتیجه این اقدامها، عنوان استادی دانشگاه در ایران امروز به همان اندازه اعتبار علمی دارد که عنوان ژنرال برای سپاهیان پاسدار اعتبار نظامی، یا عنوان وزیر و وکیل و قاضی برای اعضای قوای مجریه و مقننه و قضاییه. پس از پایان جنگ، در عرض چند هفته دهها هزار درجه و عنوان نظامی بلندپایه میان سپاهیان پاسدار توزیع شد.
اعطای عناوین پرطمطراق به سرکوبگران خیابانی و مدافعان آنها
پیش از راه افتادن این رشتهها و اعطای مدارک عالی به مداحان، اعضای ستادهای نماز و زکات و نماز جمعه و اعضای بسیج، عنوان این افراد «حاجی» یا «برادر» بود. این عناوین دیگر به کارِ دستیابی به مقامهای عالی و وکالت مجلس در جامعه مدرکزده ایران نمیآیند. دیپلمردیهای حکومت که حالا قدرت و ثروت دارند، منزلت اجتماعی نیز میخواهند که مدرک یکی از لوازم آن است. این افراد بهعنوان «دکتر» در اخبار مربوطه یا پوسترهای خیابانی یا اعلام مواضع ضدآمریکایی و ضداسرائیلی خود نیاز دارند تا صِرف این عناوین، مهملات آنها مشروعیت پیدا کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
راهاندازی دورههای دکتری امر به معروف و نهی از منکر این گونه عناوین را به مدیران و افراد فعال بسیج و ستادهای امر به معروف و نهی از منکر اعطا میکند. مردم ایران واقعا نیاز دارند که حسن رعیت یا حاجی بخشی و اللهکرم با عنوان «دکتر» به جان آنها در خیابان بیفتند، یا زنانی با عنوان «دکتر» زنان دیگر را به داخل «ون» هل دهند یا به دختران بگویند آرایششان را پاک کنند.
مدرکسازی
مقامها و وفاداران جمهوری اسلامی ایران در نهادهای سرکوب و تبلیغاتی، امروز همه میخواهند مدارک و عناوین دانشگاهی داشته باشند، چون به مدرک کارشناسی ارشد برای کرسیهایی مثل عضویت در مجلس نیاز دارند، یا برخی مدیریتها مثل شهردار تهران، نیاز به داشتن مدرک خاصی دارند (که در مورد زاکانی استثنا قائل شدند). اینها در رشتههای فیزیک و شیمی و ریاضی درس نمیخوانند، بلکه در رشتههایی مثل قرآنشناسی، طب اسلامی، حدیث، فقه و کلام یا مداحی و مهدویت و مدیریت اسلامی درس میخوانند و رساله مینویسند. رسالههای آنها نیز همانا قرار دادن صدها روایت و نقل قول از «علامههای شیعه» در کنار هم است؛ احتمالا در آینده احادیث مربوط به زبان انگلیسی و فرانسه و روسی نیز کشف خواهد شد. با سوراخ کردن احادیث و ترجمه و تفسیر و کنارهم چینی آنها دانش تازهای خلق نمیشود، اما مدرک میتوان گرفت و با آن مدارک عناوین اجتماعی ویژهای پیدا کرد.
علمی و تخصصی جلوه دادن سرکوب شهروندان
بیاعتبارترین افراد در جامعه ایران، ماموران گشت ارشاد و کارکنان ستادهای امر به معروف و نهی از منکرند. راهاندازی رشته دانشگاهی برای آنها، دادن نوعی روحیه و منزلت اجتماعی قلابی به آنهاست که در این گونه مشاغل سالها میمانند. همچنین، این نوع کارمندان برای ارتقای شغلی و بالا رفتن حقوق به مدرک تحصیلی دانشگاهی نیاز دارند که بدین وسیله تامین میشود. امروز، تا مدرک دیپلم در ایران به نحو قانونی قابلخرید است. برای مدارک دانشگاهی نیز میتوان به رشتههایی خاص با سهمیه وارد شد و برای نمره گرفتن و فارغالتحصیلی، مقاله و رساله را در بازار به شکل آزاد خرید.
ایجاد اشتغال برای روحانیون و حزباللهیها با بودجههای دولتی
فارغالتحصیلان دورههای کارشناسی ارشد مداحی، مهدویت یا امر به معروف و نهی از منکر عمدتا روحانیون و افراد حزباللهیاند یا خواهند بود. این مدارک به حکومت این امکان را میدهد که آنها را بهسرعت در دیوانسالاری دولتی استخدام کنند و ارتقای مقام دهد. آموزشوپرورش از بزرگترین استخدامکنندگان این نیروها در بخش پرورشی خود است. در گروههایی نیز که برای اسلامی کردن رشتهها استخدام میشوند، اکثرا روحانیون عضوند.
فارغالتحصیلان دورههای عالی این رشتهها یا به تدریس در دانشگاهها میپردازند و همان روایات بحارالانوار و نقلقولهای «علامه»های جمهوری اسلامی (مطهری، طباطبایی، حکیمی، حسنزاده آملی، طهرانی، جعفری، و مصباح یزدی) را برای دانشجویان در کلاسها از رو میخوانند تا جزوه بنویسند، یا وارد کار اجرایی میشوند و در کنار صدها مامور دیگر، به امر به معروف و نهی از منکر با روشهای علمی و رعایت «آداب، مراتب، مراحل و نحوه ادای فریضتین» (به گفته رئیس قرارگاه احیای بینش امر به معروف و نهی از منکر) خواهند پرداخت. این مشاغل تنها برای مستمری دادن به گروههایی است که همیشه نقش سیاهیلشکر را برای نظام بازی میکنند.
نهادینهسازی روشهای سرکوب و بسط دیوانسالاری حکومت اسلامی
در ستاد امر به معروف و نهی از منکر معاونتی به اسم معاونت علمی و آموزشی تشکیل شده است که کار آن تهیه محتوای آموزشی برای گروههای تذکردهنده و مزاحم مردم است (تحت عنوان «مطالبهگری» به بیان رئیس قرارگاه؛ گویی اینها از مردم طلب ویژهای دارند) و قرار است واحدهای درسی تعریف و این واحدهای درسی در دانشگاهها تدریس شود. حداد عادل نیز ۳۰۰ نفر را برای اسلامیسازی بیش از ۱۰۰ رشته به کار گرفته است. این گونه اقدامها مدام دیوانسالاری مذهبی در ایران را فربهتر و انحلال آنها در آینده را دشوارتر میسازند، چون این نهادها صدها کارمند استخدام میکنند و بیرون کردن آنها کاری بسیار دشوار خواهد بود. این نهادسازیها کار هر گروهی را که بخواهد اصلاحاتی ساختاری در حکومت انجام دهد، دشوار یا حتی ناممکن میسازند، مگر آن که با سقوط نظام جمهوری اسلامی همه این نهادها به تاریخ سیاه و پایانیافته آن بپیوندند.